فصل ششم: چشم ببر

حال در هند هستید. به دنبال معبدی می گردید. دهکده ظاهراً خالی از سکنه است. پرهای روی زمین، چوب بامبو و دستمال روی آن، کوزه سفالی، تکه سفال های روی زمین و یک دسته نی را بردارید. با بررسی سبد، سنگ آتش زنه ای درون آن می یابید. دسته نی را روی آتشدان بگذارید. دسته ای دیگر بردارید. راهی مسیر ترک دهکده شوید. ناگهان پیرمردی هندی شما را صدا می زند. ببر آدم خواری شب گذشته به دهکده حمله کرده است. اگر بتوانید او را بکشید، پیرمرد شما را به معبد می برد. از دهکده خارج شده و به محدوده ناشناخته بروید. هواپیمایی در اینجا سقوط کرده است. قارچ ها را بچینید. سپس دسته ای گیاهان را برداشته و به دهکده بازگردید. با پیرمرد صحبت کنید. بزی زیر یکی از کلبه ها است. با استفاده از دسته گیاه او را بیرون بکشید. با تکه سفال ها طناب سبد را باز کنید. با استفاده از طناب، بز را به درخت وسط دهکده ببندید.با سنگ آتش زنه، آتش روشن کنید. قارچ ها را داخل ظرف سفالی ریخته و روی آتش بگذارید. با دستمال ظرف را از روی آتش بردارید. با استفاده از چوب، تکه سفال و پر یک تیر درست کنید. قارچ ها خواب آور هستند. نوک تیر را به آن آغشته نمایید و داخل بامبو قرار دهید. سپس به مرداب بروید. ببر را دنبال خود به دهکده کشانده و با شلیک تیر او را بیهوش کنید. حال پیرمرد شما را به معبد می برد ولی معبد به دلیل سیل زیر آب است!!

به مرداب بازگردید. هواپیما را بررسی کنید. داخل کابین جعبه ای مقوایی می یابید. رادیویی در آن است. دسته آن را باز کنید و با کمک آن پوشش بدنه هواپیما را بشکافید. کابلی به دست می اورید. پایین آمده و به معبد بازگردید. ظرف را آب پر کنید و به دهکده بروید. آب را روی خون های روی زمین ریخته و دستمال را به آن آغشته کنید. با کمک کابل، دستمال و رادیو را به هم وصل کنید. به آبگیر بازگردید. به داخل آب بروید. کوسه ای درون آب است و شما نمی توانید وارد معبد شوید. دسته رادیو را وصل نموده و آن را کنار آب بگذارید. بوی خون، کوسه ای را جلب می کند. حال با چرخاندن دسته رادیو، جریان برق برقرار شده و کوسه را فراری می دهند. به داخل آب بروید. میله فلزی را از روی زمین بردارید. با کمک ظرف سفالی کمی هم از گل های کف را بردارید. شکاف در را بررسی کنید. به مرداب بازگردید. با میله فلزی ریشه هوایی درخت را قطع و نی ها را آغشته به صمغ آن کنید. به آبگیر بروید. با میله فلزی علف ها را کنار بزنید تا ستون سنگی اشکار شود. نی ها به آن بمالید. سپس جعبه مقوایی را خیس کرده و آن را داخل طرح چرب شده قرار دهید. بعد آن را برداشته و با گل پر کنید. به دهکده رفته و گل را داخل آتش بگذارید. پس از پخته شدن با میله فلزی آن را بردارید. به آبگیر برگردید. درون آب رفته و کلید را داخل شکاف بگذارید. حال داخل معبد هستید. نگاهی به اطراف بیندازید. سنگ های استوانه ای را پیدا نموده و بردارید. آنها را در سوراخ های ستون وسط قرار دهید. سپس سنگ ها را به ترتیب بالا فشار دهید. شی ظاهر شده را بردارید. فنتون به خیانت فرماندار پی برده ولی دیر شده است. نازی ها شما را به شامبالا می برند. با کمک کلیدها به درون معبد می روید. ریچارد را می بینید ولی… او برای شما قدرت شامبالا را توضیح می دهد. حال هدف یافتن قطعات مختلف طلسم است.